سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]
مشاوره

روزمن  تاریک و شب تاریکتر

آسمان دیده ام بارانی است

باز در ویران سرای خاطرم

مثل هر شب، بزم ماتم خوانی است

 

تا که تیغ شب سر خورشید را

در میان خون شناور می کند  

با که گویم غصه های شوم شب ؟

عشق را ، بی رحم  پر پر می کند

 

کاسه چشمم شکست و نور ریخت

بس که چشمم را به راهت دوختم

شب به حالم گریه کرد و گریه کرد

بس که در داغ جدائی سوختم

 

شب بلند است و قلند وار  درد 

می زند بر پیکرم شلاق را

 ذره ذره آب کن جسمم ، چه باک

غم .... نزیبد غیر این عشاق را

 

تا به تک سلول هایم زندگی

نقشی از احساس بودن می زند

کی فراموشم قناری می شود  

تا دلم ساز سرودن  می زند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط جلال آمون 90/9/5:: 6:13 صبح     |     () نظر